Image and video hosting by TinyPic

ديشب

ديشب شب تقسيم گندم بود مردم


شور عجيبی بين مردم بود مردم

جشن قبيله کدخدا مردان عاشق

جشنی که ديشب ـ بار چندم بود مردم؟ـ

سنج و دهل دمام غوغايی به پا بود

طوفانی از دم دم ددم دم بود مردم

بايد يکی قربانی آن جشن می شد

قربانی آن جشن

Random بود مردم

ديوانه زنجيری آمد دختری مست

چشمش شبيه قوس کژدم بود مردم

خونی که ماسيد و کمی نعش و کمی گيس

اين سهمش از تقسيم گندم بود مردم



***

دم دم ـ ولی ـ دم ظاهرا جو بود گندم

کمبود اين مردم کمی دم بود مردم

هیچ نظری موجود نیست:

Image and video hosting by TinyPic
♥♥هرگز از مرگ نهراسیده ام هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گورکن از بهای آزادی آدمی افزون باشد♥♥
♥♥♥عشق افسانه نیست آنكه عشق آفرید دیوانه نیست عشق آن نیست كه در كنارش باشی عشق آن است كه به یادش باشی♥♥♥
Image and video hosting by TinyPic Image and video hosting by TinyPic

share

Bookmark and Share

دنبال کننده ها


counter