Image and video hosting by TinyPic

سوز لبخند


Image and video hosting by TinyPic

ای تمام فکر من در روز و شب

ای همه هذیان من در سوز تب

ای نهان در پیکرم چون جان شده

همچو بوی گل به گل پنهان شده

آه ای بالا ترین سوگند من

ای نهان در گریه و لبخند من

ای به رگهایم چنان خون گم شده

در میان دیده ام مردم شده

ای شکوه آسمان در چشم تو

ای فدای قهر و ناز و خشم تو

ای بهشت دلکش موعود من

خون گرم زندگی در پود من

ای تمنای دل تنهای من

ای چراغ روشن شبهای من

جز تو کی دارم به جز تو گفتگو ؟

ای به چشمم گوشوار آرزو

گر که یاران غافلند از یاد من !

از دل دیوانه ي ناشاد من

عشق تو چون در دلم باشد چه غم !

چون که تا روز قیامت با توام

خلق می گویند گر او یارت كه هست

مایه غم از چه در اشعارت است

گر دل او با دل تنگت یکیست

ناله های حسرتت پس چیست چیست ؟

آه من دیوانه ام دیوانه ام

جز تو از خلق جهان بیگانه ام

دوستت دارم تو می خواهی مرا ؟

باز می ترسم نمی دانم چرا !!

وای اگر روزی فراموشم کنی !

با غم هجران هم آغوشم کنی

وای اگر نامم بمیرد بر لبت

یا فرو بنشیند این سوز تبت

آه میترسم شبی طوفان شود

ساحل امید من ویران شود

گر ز دریا قطره ای هم کم شود

مرغ طوفان سینه اش پر غم شود

ای دلت دریای پاک و روشنم

مرغ بوتیمار این در یا منم ...!



Image and video hosting by TinyPicImage and video hosting by TinyPic
Image and video hosting by TinyPic


Image and video hosting by TinyPic


Image and video hosting by TinyPic



Image and video hosting by TinyPic






Image and video hosting by TinyPic











تولدی دیگر

Image and video hosting by TinyPic


همه ی هستی من آیه تار یکیست

که ترا در خود تکرار کنان

به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد

من در این آیه ترا آه کشیدم ، آه

من د ر این آیه ترا

به درخت و آب و آتش پیوند زدم

زندگی شاید

یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد

زندگی شاید

ریسمانیست که مردی با آن خود ر ا از شاخه می آویزد

زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر می گردد

زندگی شاید افروختن سیگاری باشد، در فاصله ی رخوتناک دو هماغوشی

یا عبور گیج رهگذری باشد

که کلاه از سر بر می دارد

و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید :

" صبح بخیر "

زندگی شاید آن لحظه ی مسدودیست

که نگاه من ،در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد

و در این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی است

دل من

که به اندازه ی یک عشق است

به بهانه های ساده ی خوشبختی خود می نگرد

به زوال زیبای گلها در گلدان

به نهالی که تو در باغچه ی خانه مان کاشته ای

و به آواز قناری ها

که به اندازه ی یک پنجره می خوانند

آه...

سهم من اینست

سهم من اینست

سهم من آسمانیست که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد

سهم من پایین رفتن از یک پله ی متروکست

و به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن

سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست

و در اندوه صدایی جان دادن که به من می گوید:

( دستهایت را دوست می دارم )

دستهایم را در باغچه می کارم

سبز خواهم شد، می دانم ، می دانم ، می دانم

و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم

تخم خواهند گذاشت

گوشواری به دو گوشم می آویزم

از دو گیلاس سرخ همزاد

وبه ناخن هایم برگ گل کوکب می چسبانم

کوچه ای هست که در آنجا

پسرانی که به من عاشق بودند ،هنوز

با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر

به تبسم های معصوم دخترکی می اندیشند که یک شب او را باد با خود برد...

کوچه ای هست که قلب من آن را

از محله های کودکیم دزدیده ست

سفر حجمی در خط زمان

و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن

حجمی از تصویری آگاه

که ز مهمانی یک آینه بر می گردد

و بدینسانست

که کسی می میرد

و کسی می ماند

هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد ، مرواریدی

صید نخواهد کرد

من

پری کوچک غمگینی را

می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد

و دلش را در یک نی لبک چوبین

می نوازد آرام ، آرام

پری کوچک غمگینی

که شب از یک بوسه می میرد

و سحر گاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

Image and video hosting by TinyPic

می روم....


می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه خویش

به خدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه خویش

می برم،تا که در آن نقطه دور

شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه عشق

زینهمه خواهش و بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم

زتو،ای جلوه امید محال

می برم زنده بگورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد،می رقصد اشک

آه،بگذار بگریزم من

از تو،ای چشمه جوشان گناه

شاید آن به که بپرهیزم من

" فروغ فرخزاد"

Image and video hosting by TinyPicImage and video hosting by TinyPic

Image and video hosting by TinyPic
♥♥هرگز از مرگ نهراسیده ام هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گورکن از بهای آزادی آدمی افزون باشد♥♥
♥♥♥عشق افسانه نیست آنكه عشق آفرید دیوانه نیست عشق آن نیست كه در كنارش باشی عشق آن است كه به یادش باشی♥♥♥
Image and video hosting by TinyPic Image and video hosting by TinyPic

share

Bookmark and Share

دنبال کننده ها


counter