I love you so much
Since I met you
I havebeen so happy
Except that I find
Myself worrying all the time
Worrying that I might disappoint you
Worrying that our relationship might end
Worrying that you might not be happy
Worrying that something might happen to you
I have fallen in love with you
And I guess I worry so much
Because I care about you so much
با دوست عشق زیباست ، با یار بیقراری / از دوست درد ماند و از یار یادگاری . . .
اسمتو گذاشتم گل ترسيدم پژمرده بشي
گذاشتم خورشيد ترسيدم غروب کني
گذاشتم جونم که اگه خدايي نکرده رفتي منم برم
گذاشتم خورشيد ترسيدم غروب کني
گذاشتم جونم که اگه خدايي نکرده رفتي منم برم
اگر روزي هزار نفر دلشون برات تنگ بشه بدون اوليش منم
اگر صد نفر دلشون تنگ شد مطمئن باش اوليش منم
اگر ده نفر دلشون برات تنگ شده حتما اوليش منم
اگر صد نفر دلشون تنگ شد مطمئن باش اوليش منم
اگر ده نفر دلشون برات تنگ شده حتما اوليش منم
اگر هيچ کس دلش برات تنگ نشد شک نکن من مُردم
آن که امروز را از دست میدهد فردا را نخواهد یافت ، هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست
با دوست عشق زیباست ، با یار بیقراری / از دوست درد ماند و از یار یادگاری . . .
کاش مي شد عشق را تفسير کرد
خواب چشمان تو را تعبير کرد
کاش مي شد همچون گلها ساده بود
سادگي را با تو عالم گير کرد
کاش ميشد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمير کرد
کاش ميشد در حريم سينه ها عشق را با وسعتش تکثير کرد
ميدونم
ميدونم برات عجيبه
اين همه اسرار و خواهش
اين همه خواستن دستات
بدون حتي نوازش
مي دونم خنده داره
واسه تو طلوع دردم
مي گذري از من و ميري
اما باز من بر ميگردم
مي دونم برات عجيبه
من با اين همه غرورم
پيشه همه بديهات
چه جوري بازم صبورم
ميدونم واست سواله
که چرا پيشت حقيرم
دور مي شي ، تورو نبينم
باز سراغ تو ميگيرم
مي دوني چرا هميشه
من بدهکار تو ميشم
وقتي نيستي هم يه جوري
با خيالت راضي ميشم
ميدوني واسه چي از تو
من ميبينم و مي خندم
تا نبيني گريه هامو
هر دو چشمامو ميبندم
چاره اي جز اين ندارم
آخه خون شدي تو رگهام
ميميرم اگه نباشي
بي تو من بد جوري تنهام
ميدونم يه روز ميفهمي
روزي که دنيا رو گشتي
من چه جوري تو رو خواستم
تو چه جور از من گذشتي
چاره اي جز اين ندارم
آخه خون شدي تو رگهام
ميميرم اگه نباشي
بي تو من بد جوري تنهام
ميدونم يه روز ميفهمي
روزي که دنيا رو گشتي
من چه جوري تو رو خواستم
تو چه جور از من گذشتي
---------------------------------
اين همه اسرار و خواهش
اين همه خواستن دستات
بدون حتي نوازش
مي دونم خنده داره
واسه تو طلوع دردم
مي گذري از من و ميري
اما باز من بر ميگردم
مي دونم برات عجيبه
من با اين همه غرورم
پيشه همه بديهات
چه جوري بازم صبورم
ميدونم واست سواله
که چرا پيشت حقيرم
دور مي شي ، تورو نبينم
باز سراغ تو ميگيرم
مي دوني چرا هميشه
من بدهکار تو ميشم
وقتي نيستي هم يه جوري
با خيالت راضي ميشم
ميدوني واسه چي از تو
من ميبينم و مي خندم
تا نبيني گريه هامو
هر دو چشمامو ميبندم
چاره اي جز اين ندارم
آخه خون شدي تو رگهام
ميميرم اگه نباشي
بي تو من بد جوري تنهام
ميدونم يه روز ميفهمي
روزي که دنيا رو گشتي
من چه جوري تو رو خواستم
تو چه جور از من گذشتي
چاره اي جز اين ندارم
آخه خون شدي تو رگهام
ميميرم اگه نباشي
بي تو من بد جوري تنهام
ميدونم يه روز ميفهمي
روزي که دنيا رو گشتي
من چه جوري تو رو خواستم
تو چه جور از من گذشتي
---------------------------------
اگر دريا به ساحلش ،اگر آسمان به ابرهايش، اگر ابرها به رعد و برقش،
اگر يوسف به زليخاه، اگر ليلي به مجنون ،اگر من به تو ،اگر آسمان به زمين برسد هيچ نمي تواند مرا از تو جدا کند
دلا رفیق سفر بخت نیک خواهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
دگر ز منرل جانان سفر مکن درویش
که سیر معنوی و کنج خانفاهت یس
وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس
بصدر مصطبه بنشین و ساغر می نوش
که اینقدر ز جهان کسب مال و جاهت بس
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
هوای مسکن مالوف و عهد یار قدیم
ز رهروان سفر کرده عذر خواهت بس
به منت دگران خو مکن که در دو جهان
رضای ایزد و انعام پادشاهت بس
به هیچ ورد دگر نیست حاجت ای حافظ
دعای نیمشب و درس صبحگاهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
دگر ز منرل جانان سفر مکن درویش
که سیر معنوی و کنج خانفاهت یس
وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس
بصدر مصطبه بنشین و ساغر می نوش
که اینقدر ز جهان کسب مال و جاهت بس
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
هوای مسکن مالوف و عهد یار قدیم
ز رهروان سفر کرده عذر خواهت بس
به منت دگران خو مکن که در دو جهان
رضای ایزد و انعام پادشاهت بس
به هیچ ورد دگر نیست حاجت ای حافظ
دعای نیمشب و درس صبحگاهت بس