زدیک می شوی به من
فرسنگها درمن فرو می روی
در من خانه می کنی
در من حضور می یابی
لحظه به لحظه هرجا و هر کجا
توی انگشتهایم جاری می شوی
سطرسطرخاطراتم را می نگاری
روی لبم می نشینی
خنده می شوی، حرف می شوی
دلم که می گیر د ازچشمهایم می باری
کیستی؟ کیستی تو ؟
کیستی تو که این همه
در من می تابی
بی آنکه کاسته شوی
بی آنکه غروب کرده باشی
کیستی؟ کیستی تو که این همه
سزاوار حرفهای عاشقانه ای
کیستی تو که دیدنت زندگی
رفتنت مرگ است
در من بمان
Shubuni.