هر روز اگر یک بوسه مهمان تو باشم
عمری به شیرینی غزلخوان توباشم
با من اگر پیمان نگهداری به یاری
من تا نفس دارم به پیمان توباشم
عشق تو شد فرمانروای هستی من
تا هر چه فرمائی به فرمان تو باشم
گر در توحیران مانده ام بر من ببخشای
من ، دوست می دارم که حیران توباشم
حیران چشمانتو بودن رستگاری ست
بگذار تا حیران چشمان تو باشم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر